همچنین یک حس غیرطبیعی بودن در آن وجود دارد که من را از حال و هوا خارج می کند. بله، تا حدی بیشتر صحبت های کثیف (خوب) نیاز به تعلیق ناباوری دارد. باز هم اگر مردی نصف چیزهایی را که در رختخواب به من گفت می گفت بیرون از تخت، آنها آخرین کلمات او هستند همیشه به من گفت اما چه زمانی در زندگی واقعی کلمه “شیطان” را خارج از موسیقی کریسمس در مورد بابانوئل می شنوید؟ (در این صورت، هنوز کمی ترسناک است، IMO!) وقتی کسی به من میگوید «شیطان»، بلافاصله یک پیرمرد ویکتوریایی را با یک مونوکل تصویر میکنم – و نه در یک رابطهی جین ایر به روشی بسیار بد چارلز دیکنز.
برای روشن بودن، این به معنای عجیب و غریب بودن من با صحبت های کثیف نیست که به پویایی سن/قدرت بستگی دارد. اشتباه نکنید، من یک دختر “بابا” هستم. (به عنوان زنی که در دوران لانا دل ری به بلوغ رسید متولد شده برای مردن دوران، تقریباً اجتناب ناپذیر بود. من دیدم که بهترین ذهنهای نسل من توسط «Off to the Races» نابود شدهاند.) همچنین، صحبتهای کثیف که وابسته به پویایی قدرت است، مانند کثیفترین صحبتها هستند – متاسفم برای کسانی که از فاصله سنی متنفرند.
وقتی صحبت از حرف های کثیف به میان می آید، زنی با مرزهای سخت نیستم. هر چه کثیف تر باشد بهتر است – با آن عجیب شوید. کلماتی که من به سادگی چراغ لعنتی یک مرد را به خاطر بیان به معنای واقعی کلمه در هر زمینه دیگری خاموش می کنم؟ خوش آمدید – نه، تشویق میشوید! – در هیاهوی اشتیاق. اما کلمه ای که هرگز و تحت هیچ شرایطی مورد استقبال قرار نمی گیرد، «شیطان» است.
خدیجه هورتونگتی ایماژ