پسران دروغ می گویند: چگونه این لباس گرمکن به لباس انتقامی جدید تبدیل شد


این همان اخلاقی است که رابینسون و اومالی، هر دو 29 ساله، زمانی که شرکت خود را پنج سال پیش راه اندازی کردند، امیدوار بودند گسترش دهند. آنها هیجان زده و شوکه شده اند که بسیاری از زنان، حتی افراد مشهور، به این سرعت وارد کشتی شده اند. اما این نیز تایید کننده است که بسیاری از آنها با پیام های خود طنین انداز می شوند.

اومالی می‌گوید: «اگر از Boys Lie استفاده می‌کنید، لازم نیست بدن خود را نشان دهید. می‌توانید با یک هودی بزرگ و شلوار گرمکن احساس جذابی کنید زیرا در آن احساس اعتماد به نفس دارید. و تا زمانی که احساس اعتماد به نفس می کنید، به نظر من زیباترین احساس را خواهید داشت.»

زرق و برق با رابینسون و اومالی صحبت کردیم تا در مورد اینکه چگونه از لحظه استفاده می‌کنند، چرا به اسپانسر نه می‌گویند، و چگونه از شعر و تلویزیون واقعیت در ساختن شعارهای نمادین خود الهام گرفته‌اند، بحث کنیم. این مصاحبه برای طولانی بودن و وضوح ویرایش شده است.

بنیانگذاران Boys Lie، توری رابینسون، چپ، و لیا اومالی.

اسکار گارسیا

بنیانگذاران Boy’s Lie، توری رابینسون، چپ، و لیا اومالی.اسکار گارسیا

زرق و برق: بیایید در مورد لحظه ویروسی آریانا مدیکس شما صحبت کنیم. چگونه او به دستان خود در مجموعه رسید؟

لیا اومالی: ما از استایلیست او، امیلی من تماس گرفتیم و از او خواستیم که یک ست برای آریانا به او بدهند. اولش اینطوری بودیم که اوه خدای من. ما نمی‌دانستیم که او می‌خواهد آن را هنگام رفتن به مراسم تجدید دیدار بپوشد یا نه، اما این همان چیزی بود که ایمیل به آن اشاره کرده بود.

چه زمانی متوجه شدید که اکنون بخشی از تاریخ اسکاندووال هستید؟

لیا: ما در واقع نماینده فروشمان را داشتیم که از نیویورک به ما سر می زد، و او کنار ما سر میز نشسته بود و من او را ترساندم زیرا وقتی دیدم خیلی بلند فریاد زدم … فکر می کنم در اینستاگرام من مانند TMZ یا چیز دیگری ظاهر شد.

توری رابینسون: احساس می‌کنم، برای من، هدف برند را تثبیت کرد و اخلاق برند را به سطح دیگری رساند، جایی که Boys Lie واقعا راهی است برای پوشاندن قلب‌تان در آستین‌تان، و این چیزی است که همه اقشار می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند.

بیایید به ابتدای آن اخلاق برند برگردیم. داستان منشا Boys Lie چیست؟

لیا: من و توری هر دو اهل پنسیلوانیا هستیم…. ما در واقع درست در خیابان از یکدیگر بزرگ شدیم. ما در دانشگاه خیلی صمیمی شدیم زیرا دوست پسرهای ما در آن زمان بهترین دوستان بودند.

توری: پس از آن، ما هر دو دوست پسرمان را رها کردیم و بهترین دوستانمان شدیم. داشتیم همدیگر را می دیدیم که از این پستی و بلندی های دیوانه وار و این روابط جنون آمیز عبور می کنند. «پسرها دروغ می‌گویند» کلماتی بودند که در آن سال‌ها تقریباً مانند یک مانترا استفاده می‌کردیم.

لیا: این مثل شعار ما بود، زمانی که در زباله‌دان‌ها احساس ضعف می‌کردیم، آن را می‌گفتیم.

توری: یک شب در شهر نیویورک بودیم و در یک ایستگاه آتش نشانی مست شدیم و شروع کردیم به فریاد زدن “پسرا دروغ می گویند!” به خیابان ها ما فقط این لحظه فوق العاده مست را داریم و می گوییم، اوه خدای من، باید با این یک کاری انجام دهیم…. صبح روز بعد واقعاً با خماری از خواب بیدار شدم و متوجه شدم که نام هنوز علامت تجاری نشده است، بنابراین می خواستم برای یک علامت تجاری پرونده کنیم.





منبع