در فیلمهای مستند، متوجه میشویم که او با یک ستاره سینما (بر اساس کمدینهای آن دوران مانند گیلدا رادنر و مادلین کان) ازدواج کرد و به طبل زدن ادامه داد. او حتی در آلبوم انفرادی دیزی جونز بازی کرد. او تنها کسی است که هرگز پل ها را نسوخت و به نظر می رسید که همه چیز را کشف کرده است.
تمام مدت جولیا بود…
فصل با این دو نفر به پایان می رسد … اما اگر این بدان معنی است که دیزی و بیلی “در نهایت با هم به پایان می رسند”، این در مورد اینکه کامیلا از سر راه برود، IMHO نیست. شاید این بدیهی باشد، اما به نظر من باید گفته شود! هر دوی این شخصیت ها رشد کرده اند. بیهوده نیست، آنها تمیز و هوشیار شده اند و در دهه های پس از فروپاشی گروه روی خودشان کار کرده اند. از سرگیری رابطه آنها دیگر یک عمل خود تخریبی نخواهد بود. به اندازه هر چیز دیگری مربوط به زمان بندی است.
صبح روز بعد از آخرین کنسرت، گراهام نمی تواند خود را به اتوبوس بیاورد. در حالی که بقیه در حال صلح هستند، فقط کارن و وارن در واقع ظاهر می شوند.
بیلی به یک بار می رود تا سعی کند با کامیلا با تلفن همراه تماس بگیرد و از او التماس کند که برای نمایش برگردد… و در نهایت از بارمن نوشیدنی می گیرد. بنابراین در طول نمایش همه چیز از کنترل خارج می شود. بیلی در حال نوشیدن است و فکر می کند همسرش او را ترک کرده است. او در سراسر دیزی است، روی صحنه و بیرون. او کمی آشفته است – تا آنجایی که او می داند، کامیلا هم رفت… اما از نحوه سقوط او از واگن مشخص است که این پایان داستانی نخواهد بود.
دیزی و بیلی تنها زوجی نبودند که آن را پشت سر گذاشتند. در قسمت آخر، کارن به گراهام فاش می کند که سقط جنین کرده است. گراهام از اینکه او حاملگی را خاتمه داد ناراحت نیست، او از اینکه با او نبود ناراحت است. بسیار شبیه دیزی و بیلی و کامیلا، نمایش اجازه می دهد تا این رابطه آشفته و پیچیده باشد! کارن میگوید که گراهام هرگز به حرف او گوش نداده است که او میگوید بچه نمیخواهد. گراهام می گوید که برای همیشه تنها خواهد ماند. سپس، پس از کنسرت، او میگوید که با او در جادهها زندگی بدون فرزندی را متعهد میکند… بنابراین او از او جدا میشود تا او را از سازش باز دارد.
در حین انکور، دیزی زمزمه “برو” را به بیلی می گوید. او از صحنه بیرون میرود و سوار ماشین میشود تا کامیلا را تعقیب کند. گروه برای اجرای نهایی خود آهنگ «لانه زنبوری» را می نوازند و عبارت «ما می توانیم یک چیز خوب را بد کنیم» معنای تازه و تلخی دارد. کامیلا خوبی آنها بود. او ششمین عضو گروه The Six بود.
دیزی برای توانبخشی رفت.
ما می آموزیم که در آینده، گراهام به زادگاهش بازگشته و با بچه ها ازدواج کرده است. کارن در دهه 80 با نوازندگی کیتار در گروهی با صدای بزرگ رابرت پالمر «معتاد به عشق» تبدیل شد. گراهام به مصاحبه کننده می گوید که شادی خود را مدیون صداقت وحشیانه کارن است، اما او در فیلم مصاحبه می گوید که او صادق نبوده است. آههههه!
وارن کمکلید در صدر قرار گرفت.
فاش بزرگ در پایان اپیزود این است که جولیا دان، دختر بیلی و کامیلا، یک نماد خیالی Gen X، کسی است که گروه را برای یک مستند فیلمبرداری می کند. نیش واقعیت-سبک در دهه 90 او همه را وادار به صحبت می کند. او می داند که سؤالات درستی که باید بپرسد.
تقریباً ارزان است که آن را مثلث عشق بنامیم، زیرا نمایش بسیار دقیق است تا نشان دهد که رابطه بین این سه شخصیت چقدر پیچیده است. این تیم کامیلا در مقابل تیم دیزی نیست. موضوع این نیست که بیلی سرش را بر قلبش انتخاب کند. ارتباط بیلی و دیزی فقط موسیقی و احترام متقابل نیست، بلکه جنبه های تاریک آنهاست. دیزی چیزی را می بیند که بیلی نمی خواهد کامیلا ببیند. (اما کامیلا می تواند آن را ببیند.)
در قسمت ماقبل آخر، کامیلا می بیند که بیلی و دیزی احساسات خود را به یکدیگر اعتراف می کنند. در حالی که او نمیشنود شوهرش چه میگوید – که او هرگز کامیلا را ترک نمیکند، بنابراین موسیقی که او و دیزی ساختهاند باید کافی باشد – برای او کافی بود که قبل از نمایش با او روبرو شود. بیلی به او می گوید که هیچ اتفاقی بین او و دیزی به جز یک بوسه رخ نداده است. این فقط از نظر فنی حقیقت است. او آن را می داند. او آن را می داند. دیزی هم این را می داند، اما به دنبال کامیلا می رود تا از بیلی حمایت کند. دیزی و کامیلا نیز عشق واقعی زیادی به یکدیگر دارند، اما کامیلا با وجود برافراشتن پرچم سفید ضرب المثل دیزی همچنان عصبانی است.
همچنین می دانیم که کامیلا بیمار بود و در مرحله ای از مصاحبه جولیا درگذشت. قبل از مرگ، کامیلا ویدیویی برای دیزی و بیلی میسازد و از آنها میخواهد که وقتی احساس آمادگی کردند با هم تماس بگیرند. همانطور که خودش می گوید هنوز یک آهنگ به او بدهکارند.
دیزی جونز و شش با این وعده شروع شد که بدانیم چرا گروه داستانی پس از یک کنسرت فروخته شده در شیکاگو در اوج شهرتشان از هم پاشیدند. و نمایش ارائه شد. بعدش گریه میکنی دیزی جونز و شش پایانی؟ چون دارم گریه میکنم حتی اگر رمان تیلور جنکینز رید را بخوانید، تماشای نمایش پایانی روی صفحه بسیار شدید بود. در اینجا یک خلاصه کامل از چگونگی است دیزی جونز و شش به پایان رسید.
قسمت پایانی اتفاقی که رخ داده را به تصویر میکشد، به طور متناوب بین اجرای کنسرت آخر آنها و قطعه دیگری از آخرین روز مهم گروه. این من را در لبه صندلی نگه داشت، با تکمیل جزئیات بیشتر، هر اخم و نگاه معناداری را روی صحنه تحلیل کردم. حداقل پنج نوع مختلف درام وجود داشت که باعث شد تنها دو نفر از شش عضو گروه صبح روز بعد سوار اتوبوس شوند. دوستان و عاشقان چپ و راست از هم جدا می شدند. بیایید وارد آن شویم.
تنش بین دیزی، بیلی و کامیلا به نقطه شکست رسید.
حسادت نوازنده بیس بالاخره سرازیر شد. او با بیلی در مورد انفرادی خود در نمایش پیتسبورگ روبرو می شود و اساساً احساس می کند که از آنجایی که برادران دان بودند از آنها قدردانی نمی شود. او همچنین به بیلی میگوید که او و کامیلا با هم خوابیدهاند – به نظر من، بد و نه مستقیم، اما به نظر میرسد که بیلی به اصل ماجرا پی میبرد. بیلی به او مشت می زند و سپس در طول نمایش به او می گوید که از گروه خارج شده است. در آینده متوجه میشویم که او گروه دومی را راهاندازی کرده است، اما هرگز به همان شکل شروع به کار نکرد.
کارن به گراهام عشق سختی داد.
پس از نمایش، دیزی به راد می گوید که می رود. از نظر فنی، دیزی به خاطر بیلی گروه را ترک نمی کند. او استعفا داد زیرا تصمیم گرفت هوشیار شود. با این حال، مشاهده عود بیلی در آن روز، چه روی صحنه و چه بیرون از آن، در تصمیم او مؤثر بود. به آینده ای که در آن با او مصاحبه می شود، فوروارد کنید، و ما می آموزیم که او یک حرفه انفرادی و بسیاری از عشق های بزرگ داشته است. همچنین در اواخر اپیزود متوجه می شویم که او یک دختر داشته است.
ادی اخراج شد، اشتباه کن، استعفا داد.