من یک ماساژ پایان خوش در توکیو گرفتم

من در طول ماساژ واقعی تقدیر نکردم. از قضا من بودم هم برانگیخته. در عوض، یک سرخوشی رابطهی را احساس کردم که با اولین لمس ماساژورم شروع شد و پس از بازگشت به لس آنجلس و از سرگیری زندگی عادی خود به خوبی ادامه یافت. مثل این بود که برای یک هفته کامل لبه بزنیم – ارزش 11000 ین (در آن زمان کمی بیش از 100 دلار بود).

واضح بود که آنچه در توکیو اتفاق می‌افتد، لزوماً در توکیو باقی نمی‌ماند – آن سرخوشی اضافی وابسته به عشق شهوانی یک غارتگر مداوم بود. به محض اینکه دوست پسرم مرا از فرودگاه لس آنجلس برد، با بوسه او را به باد انتقاد گرفتم. در ماشین نمی توانستم دستش را بردارم و وقتی به خانه رسیدیم، به سختی منتظر شدم تا لباس هایش را پاره کنم و لعنتی بکنم. هر دوی ما سرمان شلوغ است و قبل از سفر به رابطه جنسی اولویت نداده بودیم، اما پایان خوش من به هر دوی ما روحیه داد.

این نوع انتشار متفاوتی نسبت به آنچه که از یک تبادل معمولی عاشقانه دریافت می‌کنم بود، و ذهن من را به جنبه‌هایی از روابط باز که قبلاً در نظر نگرفته بودم، گسترش داد. از اینکه دوست پسرم چقدر باحال بود که به من اجازه می داد این تجربه را در رابطه تک همسری تا به امروز خود داشته باشم، شگفت زده شدم. این به من کمک کرد تا متوجه شوم که اینگونه رفتارها می‌توانند به یک LTR کمی چاشنی اضافه کنند، بدون اینکه از پلی کامل استفاده کنند.

کافی است بگویم، من یک مشتری راضی بودم و نمی توانم صبر کنم تا به توکیو برگردم. در این میان، یافتن ماساژهای وابسته به عشق شهوانی برای زنان در آمریکا سخت‌تر است – اگرچه شاید فقط موضوع یادگیری زبان باشد. چند ماه پس از بازگشت از سفر، با نویسنده و فعال کار جنسی سلنا استریپر مصاحبه کردیم که به ما گفت می‌توانید خدمات مشابهی را در لس آنجلس با نام «ماساژ یونی» پیدا کنید. هوم… شاید وقت آن رسیده است که از دوست پسرم بپرسم که آیا می توانم «تحقیق بیشتری» انجام دهم.





منبع

ما انتظار داشتیم که او با توصیه ای برای بازدید از مناظر یا دسر انیمه ای بدجنس پاسخ دهد. اما هیروکو گفت: “یک چیزی که از شما بچه ها می خواهم امتحان کنید، یک فاحشه مرد است.” (آهم، برای روشن شدن: منظور او از «فاحشه» به ماساژورهای وابسته به عشق شهوانی بود که در «جا زدن» شرکت نمی کردند و در عوض خدماتی مانند بوسیدن، لیسیدن و انگشت گذاشتن را انجام می دادند – در صورتی که شما به دنبال تعریف فنی تری هستید. او با یکی از برترین ماساژورهای وابسته به عشق شهوانی برای کار مصاحبه کرده بود و به نظر می رسید که او وسوسه شده بود که این تجربه را تجربه کند اما هرگز انجام نداد. من فکر می کنم او از اینکه ما خوکچه هندی باشیم هیجان زده بود.

او از آنجا به دست گرفت و من را به حمام رساند – همانطور که ظاهراً معمول است که هر دو طرف از قبل (و گاهی اوقات بعد از آن) دوش بگیرند. در حالی که او نوبت خود را می گرفت، متوجه شدم کیسه هدیه بی ادعا با زرادخانه ای از اسباب بازی های جنسی پر شده بود که اکنون با دقت روی تخت در کنار یک بطری روغن ماساژ و یک بطری روغن قرار داده شده بود.

من و مجری همکارم با هیروکو به یک رستوران ژاپنی شبیه به دنی رفتیم، جایی که او به ماساژورهای ما برای بعد از آن شب سفارش داد. مال من تاجی در کنار نامش در وب سایت داشت که نشان می داد او یک ارائه دهنده برتر است، و من نمی توانستم صبر کنم تا بفهمم در عمل چه حسی دارد. همانطور که شام ​​می‌خوردیم، برنامه‌های «قبل از بازی» خود را مورد بحث قرار می‌دادیم، که باعث شد در شینجوکو در بار می‌گردیم و در نهایت در یک باشگاه S&M در گینزا فرود می‌آییم (همانطور که یکی انجام می‌دهد)، جایی که به لطف چند مهماندار بسیار مراقب زمان را کاملا از دست دادیم. که هرگز اجازه ندادیم لیوان ما خالی بماند. من حدس می زنم زمانی که شما در حال انجام ماساژ شهوانی خود هستید، زمان می گذرد.

پس چگونه به اینجا رسیدم، در آستانه اولین ماساژ پایان خوش؟

عصبی و هیجان زده، پروانه ها در شکمم رقصیدند در حالی که منتظر پاسخ بودم. اما مجبور نبودم زیاد صبر کنم. چهار دقیقه بعد جواب داد: لول آره مشکلی نیست 😘

خنده دار این است که وقتی هیروکو برای اولین بار در مورد خدمات به ما گفت، من مشتریان زنان مسن تر را در ذهنم به تصویر می کشیدم. من خودم را یک مصرف کننده بالقوه نمی دیدم. اما وقتی او به ما پیشنهاد داد که آن را امتحان کنیم، به بهترین شکل ممکن احساس جرات کرد.

هیروکو پیش از این در مصاحبه، سطوح کار جنسی و صمیمیت در ژاپن را توصیف کرد، از دوست پسر مصنوعی یا دوست دختر که در کلوپ های میزبان/میزبان در دسترس است تا Soaplands، که نزدیک ترین چیز به فاحشه خانه های آمریکایی است. هیروکو توضیح داد که یک سطح پایین تر از Soaplands سرویسی به نام “سلامت تحویل” است که اساساً مانند Postmates برای خانم هایی است که می خواهند پیاده شوند. او به ما گفت که هزاران نفر برای کار در یکی از آژانس های “سلامت زایمان”، مانند اسطوره آمریکایی برای ژیگولوها پذیرفته شدگان به طور ویژه با تکنیک های انگشت گذاری آموزش دیدند که زنان را بدون دخول تیکت می کند. (بله، توکیو واقعا یک مکان جادویی است.)

این تجربه ای بود که من را در سطوح مختلف تغییر داد. جدی گرفتن رضایت جنسی من – به معنای واقعی کلمه انگار یک شغل است – به عنوان یک زن احساس قدرت می کنم. فرهنگ ما معمولاً اینگونه نیست. ما این موضوع را بدیهی می دانیم که مردان مشتاق و مستحق لذت هستند، اما تمایلی به این نداریم که زنان همان قدرت خرید جنسی را داشته باشند. و خدای من، چه روشن شدن عظیمی!

بعد از حمام او بالاخره نوبت به مراسم اصلی رسید. در حالی که به صورت رو به پایین روی تخت دراز کشیدم مرا روغن کرد، ماساژ بسیار کوتاهی با روغن به من داد و سپس به قسمت اروتیک رفت. من برخی از تکنیک های تخصصی انگشت گذاری، بوسیدن پروانه و مکیدن را که هیروکو ذکر کرده بود، تشخیص دادم. سپس به سراغ ویبراتورها رفت و از میان چند گزینه مختلف از کوله بار ترفندهای خود استفاده کرد. ماساژور من یک بونر داشت که من آن را به عنوان یک تعارف در نظر گرفتم. اما، همیشه حرفه ای، او تمرکز خود را روی من نگه داشت. فقط داشتن دست های غریبه روی بدنم هیجان انگیز بود. احساس می‌کردم که دارم یک فانتزی زندگی می‌کنم.

در فوریه 2020، در آستانه یک بیماری همه گیر جهانی، من و بهترین دوستم برای پادکست کمدی-سفر سفر جنسی به توکیو، ژاپن رفتیم. قطعات خصوصی ناشناخته. در پایان آخرین مصاحبه مان برای سفر – با هیروکو ایمانی، گزارشگر و تهیه کننده سی و چند ساله محلی بسیار باحال – ما بی گناه آخرین سؤال استاندارد خود را پرسیدیم: “چیز دیگری؟” (این اتفاقاً بهترین و دست کم گرفته‌شده‌ترین سؤال مصاحبه در تمام دوران است، BTW، و آنچه بعداً اتفاق افتاد، نمایشگاه A برای دلیل آن است.)

به زبان هم سلام کردیم و بعد با قهقهه رفتیم داخل. ساعت 11 داشتم وزوز می کردم، کمی مست و برق با انتظاری که در بدنم می چرخید. انرژی عصبی ام در حالی که با کارت کلید دست و پنجه نرم می کردم، سرازیر شد.

من در یک رابطه تک همسری و طولانی مدت هستم – حالا او نامزد من است، اما در آن زمان دوست پسر زنده من بود – بنابراین به اجازه نیاز داشتم. من با بهانه قابل قبول خودم احساس جرات کردم: بالاخره در توکیو بودم تا برای پادکست جنسی خود تحقیق کنم! من نمی خواستم برای یک تماس از راه دور پولی بپردازم، به علاوه می خواستم به او فرصت فکر کردن را بدهم، بنابراین برای او پیامک فرستادم: سلام عزیزم! کسی که با او مصاحبه کردیم توصیه کرد که یک ماساژ شهوانی انجام دهیم (بدون رابطه جنسی!) اما من فقط می‌خواستم از شما بپرسم که آیا ابتدا این کار برای شما جالب است؟ Lmk 😘

ما ابتدا خندیدیم، گرچه در نوار می‌شنوید که به سرعت مجذوب این پیشنهاد شدیم.

بیرون پنجره هتل یک ماه کامل بود، بهترین دوستم در طبقه پایین در لابی بود و مرد عجیبی با ویبراتور من را تکان می داد. نه، این یک فانتزی نبود. این زندگی واقعی من بود ما به قصد توریست جنسی به توکیو نرفتیم، اما این اتفاق افتاد.

وقتی به تخت اتاق هتلم رسیدیم، فقط یک ثانیه در سکوت آنجا ایستادم. من قبلاً هرگز این کار را انجام نداده بودم، بنابراین سعی کردم بپرسم کل کار چگونه کار می کند. اما فراتر از سلام کردن، کلمات مشترک زیادی با هم نداشتیم. وقتی تلفنم را بیرون آوردم و گوگل ترنسلیت را باز کردم، قهقهه های ناخوشایندی روی داد: «من قبلاً این کار را نکرده بودم. تو به من نشان بده چه کار کنم.»

تاکسی گرفتیم و سریع به هتل برگشتیم. از آسانسور بالا رفتم و از سالن گذشتم تا با ماساژور شهوانی ام ملاقات کنم. انتظار وحشیانه بود!

در هواپیمای خانه به قدری شاخ بودم، در یک پرواز بین‌المللی روی صندلی اقتصادی‌ام تنگ بودم، که سعی کردم مخفیانه با تلفنم پورن تماشا کنم. این یک سناریوی سه نفره بود: زن و شوهری یک خانم کارگر جنسی را در آمستردام استخدام کردند. یک برجستگی روی صندلی گذاشتم و به سختی خودم را در آن تکان دادم. چند دانش آموز چینی در سراسر راهرو از خنده منفجر شدند. آن‌ها روی من بودند، به من دلقک می‌کردند و به دوستانشان اشاره می‌کردند، اما حتی این هم نمی‌توانست جلوی لجبازی من را بگیرد. من خیلی روشن بودم

فکم افتاد چه پاسخ فوق العاده ای! عجیب این که من را به ازدواج با او واداشت. دوست پسر من همیشه به نظر می رسید که شوهر خوبی خواهد بود، اما این لحظه تعیین کننده ای بود که به طور جدی پتانسیل شریک زندگی او را تقویت کرد.

سی دقیقه قبل از آن، با عجله از آسانسور بالا رفتم و از سالن عبور کردم تا با ماساژور وابسته به عشقم ملاقات کنم. وقتی به درب اتاق هتلمان نزدیک شدم، یک مرد ژاپنی بیست و چند ساله با پوستی بی عیب و نقص که یک کیسه هدیه در دست داشت، به استقبالم آمد.

معمولاً من و بهترین دوستم در پایان سفرهایمان ناگزیر با هم دعوا می کنیم. اما این سفر متفاوت بود – پس از پایان خوش، جایی برای منفی بافی وجود ندارد! روز بعد، ما به معنای واقعی کلمه از توکیو در مسیر فرودگاه عبور می کردیم. ما در کنار خودمان بودیم و به سختی می توانستیم خوشبختی خود را باور کنیم و فریاد زدیم: چقدر عالی بود؟! من هرگز احساس نمی کردم که لذت من چنین اولویتی داشته باشد!

آیا به دوستی توصیه می‌کنم که یک ماساژ پایان‌بخش داشته باشد؟ یک میلیون بار، بله. ما شوخی می‌کردیم که ممکن است تورهایی را به سمت توکیو هدایت کنیم تا زنان بیشتری بتوانند آن را امتحان کنند.