چند روز بعد، مادرم به اتاق من آمد و در مورد رابطه جنسی، پیشگیری از بارداری و اهمیت محافظت از خودم صحبت کردیم. در ابتدا احساس بسیار عجیبی داشتیم، اما در لحظات ناخوشایند صحبت کردیم. وقتی به او گفتم میخواهم قرص بخورم، او کاملاً با این تصمیم موافق نبود، اما گفت که اجازه میدهد. احترام به انتخابم یکی از نیرومندترین کارهایی بود که او تا به حال برای من انجام داد.
اکنون، بهعنوان والدین یک دختر، فقط میتوانم میزان اضطراب مادرم را در مورد صحبت کردن در مورد رابطه جنسی با من تصور کنم. وقتی جوان بودم به من گفت که اگر چیزی بود که با آن راحت نبودم، می توانم با مادرخوانده ام صحبت کنم. بنابراین، اولین بار که رابطه جنسی داشتم، به مادر خوانده ام گفتم. به نوبه خود – و با برکت من – به مادرم گفت.
به یاد دارم که دکتر به چشمان من نگاه کرد و گفت: «قرص 99 درصد مؤثر است اگر در همان زمان گرفته شده است [every day]، طبق دستور. هر چه بیشتر از آن انحراف داشته باشید، اثربخشی آن کمتر می شود.»
دخترم فراتر از فرزند من است. او انسانی است که روزی یک زن سیاهپوست در آمریکا خواهد بود. احترام به صدای او نیست اختیاری. مهم نیست که چه می شود، او می داند که من او را می شنوم و می بینم – حتی اگر همیشه با تصمیمات او موافق نباشم.
فوراً زنگ هشداری را روی تلفنم تنظیم کردم که گفت: «الان قرصت را بخور مگر اینکه برای بچه دار شدن آماده نباشی». این برای تمام 20 سالگی من و تا 30 سالگی، زمانی که ازدواج کردم، کارساز بود. وقتی برای باردار شدن آماده شدم، ترک قرص به همان راحتی بود که آن را مصرف کردم.
می توانم بگویم که داشتن اطلاعات “واقعی” به او قدرت می دهد. افتخار می کرد که می دانست واژن دارد! او برای کمک به او در وان حمام، صدای جیر جیر زیبایی در مورد آن درست کرد و همه این کار را خودش انجام داد.
من و مادرم توانستیم در مورد خیلی چیزها، از جمله جنسیت و کنترل بارداری، علنا صحبت کنیم.
او اکنون فقط 4 سال دارد، اما من قصد دارم تا آنجا که می توانم به او در مورد زنانگی، مراقبت از بدن او و زمانی که زمانش رسید، کنترل بارداری به او یاد بدهم. اخیراً وقتی در مورد اعضای بدنش کنجکاو شد، به او گفتم واژن دارد. هیچ نام “نازی” وجود نداشت، و این عمدی بود. می خواستم بداند که واژن دارد و مانند تمام اعضای بدنش تنها مال اوست.
تربیت او سخت بود و در 16 سالگی از خانه فرار کرد. چون در جوانی احساس می کرد صدایش از او گرفته شده است، مادرم با صدا و انتخاب به من قدرت داد. می توانستیم در مورد آن صحبت کنیم هر چیزی.
کنترل بارداری به من این قدرت را داد که برای والدینم برنامه ریزی کنم. و اکنون، به عنوان یک مادر، با افتخار همان فضایی را که مادرم به من داده بود، به دخترم میدهم تا درباره رابطه جنسی و روزی کنترل بارداری صحبت کنم.