همچنین، دیدن تبدیل شدن شهر من به مجموعهای از دهه 1970، تماشای شکلگیری آن، واقعاً جالب بود، زیرا مانند سانست بلوار خانه من و لورل کانیون خانه من است. پس این واقعا برای من خاص بود. و سپس به نیواورلئان رفتیم، که همچنین یکی از شهرهای مورد علاقه من در آمریکا است و مکانی است که ما در آن بسیار سرگرم شدیم.
من درک بسیار ابتدایی از سبک و درک اولیه کتاب درسی از آنچه در جهان می گذشت داشتم. وقتی این شغل را پیدا کردم، عمیقتر به سیاست آن زمان رفتم تا بفهمم در چه دنیایی زندگی میکردند. منظورم این است که من در اطراف لورل کانیون زندگی کرده ام و با این نقاط بسیار آشنا هستم. بنابراین فکر میکنم تکلیف و تاریخچه برای من از آشنایی با موسیقی آن دوران نشات گرفته است.
او همیشه کامل بود و حرف درست را می دانست و همیشه از همه حمایت می کرد. او همیشه فردی زمینگیر بود و کسی که همه برای مشاوره به سراغش می آمدند. او همیشه آنجاست و باعث می شود مردم احساس خوبی داشته باشند. اما باز هم، او هم انسان است و اشتباه میکند یا به چیزهایی نیاز دارد، نیاز دارد که دیده شود، باید احساس زیبایی کند، نیاز به احساس خواسته، نیاز به احساس خواستن دارد. من فکر میکنم که این گواهی بر نوشتن خوب در این نمایش است که او آن چیزها است، اما همچنین فوقالعاده انسانی است.
روند فیلمبرداری برای شما چگونه بود؟
من عاشق رابطه او با گروه هستم. بچه ها شما همچین رابطه فامیلی داشتید؟ چون شیمی بین گروه و کامیلا عالی است.
ما در چند ماه اول در لس آنجلس بودیم، که واقعا عالی بود زیرا من در لس آنجلس به دنیا آمده و بزرگ شده ام و هرگز نتوانستم اینجا فیلمبرداری کنم. احساس میکنم همه پروژههایی که انجام میدهم مرا از خانه دور میکنند، اما چیزی واقعاً خوب بود که بتوانم شبها به خانه بروم روی تخت خود و در شهر خود باشم.
جالب است که می شنوم که می گویید در ابتدا در مورد آن کمی دلسرد بودید.
وقتی یکسری بازیگر و بچه های 20 و 30 ساله را کنار هم می اندازید، واقعاً خیلی لذت می بردیم. اینکه شیمی که روی صفحه می بینید کاملاً بی دردسر است و بازیگری نیست. همه ما به طرز باورنکردنی نزدیک هستیم. فقط یک راحتی برای همه چیز وجود دارد
لباس مورد علاقه شما که شخصیت شما می پوشید چه بود؟
یک تجدید حیات دهه 70 وجود خواهد داشت. من می توانم آن را احساس کنم. من در حال حاضر آن را کمی در نمایش ها می بینم – چیزهایی مانند کت های خزدار و کرکی.
در مورد دوره زمانی چه احساسی دارید؟
من می خواهم مطمئن شوم که در مورد لباس ها صحبت می کنیم.
خنده دار است، زیرا من برای ماه ها تمرین آنها نبودم. من واقعاً FOMO بدی داشتم و سعی کردم راهم را در تمام جلسات پاتوق گروه آنها پیدا کنم، زیرا فکر می کردم برای شخصیت مهم است، اما همچنین به این دلیل که شخصاً می خواستم با آنها معاشرت کنم.