“در حالی که من همیشه بر داستانگویی و صحنهها تاکید میکردم، هری نمیتوانست از این آرزو فرار کند یدکی ممکن است ردی برای هر دروغی باشد که در مورد او منتشر شده است.» او گفت: «البته او میدانست که برخی از مردم در ابتدا متحیر میشوند. “چرا هری باید در مورد آن صحبت کند؟” اما او ایمان داشت که آنها به زودی خواهند دید: زیرا شخص دیگری قبلاً در مورد آن صحبت کرده و اشتباه کرده است.”
ویرایشگر دستیار دیجیتال
استخر/سمیر حسین//گتی ایماژ
در مقاله جدید منتشر شده توسط اهل نیویورک، JR Moehringer – همچنین نویسنده نوار مناقصه– در مورد نوشتن کتاب با دوک سارابطه به مدت دو سال باز شد. این مقاله رابطه نزدیک او با خانواده سلطنتی را روشن می کند، از دعوا که تقریباً به رابطه حرفه ای آنها پایان داد تا زندگی موقت با هری و دوشس مگان در خانه آنها در کالیفرنیا.
هری اخیرا برای تاجگذاری پدرش، شاه چارلز سوم، در لندن بود. مگان و دو فرزند این زوج، شاهزاده آرچی و پرنسس لیلیبت، به او نپیوستند.
یکی از اعضای کاخ گفت: «این احساس وجود داشت که هری هر چه در کتابش میگوید امروز خبری است، فردا از بین میرود. بازار به هنگام. با این حال، سطح جزئیات ارائه شده در کتاب در مورد روابط خاص با رسانه ها، اکنون همه آن را زیر ذره بین قرار داده است.»
ارواح نویس خاطرات پرنس هری، یدکی، در حال پاک کردن رکورد است.
در پایان، Moehringer خانواده سلطنتی را متقاعد کرد که شوخ طبعی را از این قسمت حذف کند، با این استدلال که بی جهت از قدرت روایی داستان می کاهد. هری تسلیم شد، سپس با وقاحت به نویسنده شوخی کرد: “من واقعاً از اینکه شما اینطور کار می کنید لذت می برم.”
موهرینگر در مهمانخانه این زوج ماند، “جایی که مگان و آرچی در پیادهرویهای بعدازظهرشان به دیدار من میرفتند. مگان که میدانست دلم برای خانوادهام تنگ شده بود، برای همیشه سینیهای غذا و شیرینی میآورد.” دوشس سارابطه همچنین به فرزندان موهرینگر اسباب بازی هدیه داد.
او گفت: “من فقط از آن شخص خوشم آمد. فوراً او را دوست صدا زدم؛ این باعث شد که بخندد.” “من داستان او را، همانطور که او آن را با خطوط گسترده بیان کرد، قابل ربط و عصبانیت یافتم. رفتاری که هم غریبه ها و هم نزدیکان با او داشتند، عجیب بود.”
BAZAAR.com پیش از این گزارش شده بود که خانواده سلطنتی پس از انتشار کتاب در ژانویه احساس “تخریب” کردند.
هری اصرار داشت که این قسمت از کتاب با یک بازگشت شوخآمیز به طرف اسیرکننده به پایان برسد، اما مورینگر مخالفت کرد.
اگرچه این اولین باری نبود که من و هری با هم دعوا می کردیم، اما احساس متفاوتی داشت. به نظر می رسید که ما به سمت نوعی گسیختگی قاطع حرکت می کنیم، تا حدی به این دلیل که هری دیگر چیزی نمی گفت. او فقط به دوربین خیره شده بود. در نهایت نفسش را بیرون داد و با آرامش توضیح داد که در تمام عمرش مردم توانایی های فکری او را کوچک جلوه داده بودند و این درخشش زیرکی ثابت کرد که حتی پس از لگد زدن و مشت و محرومیت از خواب و غذا، او حواسش به اوست.
زمانی که شخصی خبر منتشر کردن خاطرات هری و اینکه مورینگر در حال نوشتن آن است را فاش کرد، نویسنده و خانواده اش به سرعت توسط مطبوعات مورد تعقیب قرار گرفتند. او تجربه وحشتناکی را که پاپاراتزی ها به دنبال او و همسرش بودند، در حالی که پسرشان را در پیش دبستانی رها کردند، و از تیترهای بی پایان نادرست منتشر شده در مورد او که احساس می کرد ناتوان از تصحیح آنها بود، توصیف کرد. مورینگر برای ابراز ناامیدی خود از نظارت عمومی، هری را صدا کرد.
مثل این بود که به تیلور سوئیفت در مورد جدایی بدی بگویم. مثل این بود که «هللویا» را برای لئونارد کوهن بخوانم. هری تمام قلبش بود. او پرسید که آیا خانوادهام خوب هستند، از افرادی که ما را آزار میدهند توضیحات فیزیکی خواست، قول داد چند تماس برقرار کند، ببیند آیا میتوان کاری کرد. هر دوی ما می دانستیم که هیچ کاری نمی توان کرد، اما هنوز. احساس قدردانی کردم و مقداری پشیمان شدم. من برای درک سختیهای هری ویندزور سخت کار کرده بودم، و حالا دیدم که هیچ چیز نمیفهمم. همدلی در مقایسه با مغز تجربه، سخت است. یک روز صبح از آنچه هری از بدو تولد متحمل شده بود، من را ناامید کرد تا دوباره به صفحاتی در “Spare” که در مورد رسانه ها صحبت می کنند ضربه بزنم.
مورینگر در طول نوشتن کتاب چندین بار با هری و مگان در خانه آنها در مونته سیتو ماند – یک بار با همسر و فرزندانش و دو بار توسط خودش.
“متعجب بودم که آیا میتوانیم شیمی داشته باشیم. این کار را انجام دادیم، و فکر میکنم دلیل شگفتانگیزی وجود داشت. پرنسس دایانا بیست و سه سال قبل از اولین گفتگوی ما مرده بود و مادرم، دوروتی موهرینگر، به تازگی مرده بود. غم و اندوه ما به همان اندازه تازه بود.”
یک منبع علاوه بر این گفت که شاهزاده ویلیام – که با چندین اتهام اهانت آمیز مواجه است یدکی، از جمله ایجاد دعوای فیزیکی با هری پس از دعوا در مورد مگان – احساس “ویران” شد.
با وجود اختلافات گاه به گاه با هری، مورینگر نوشت که برداشت او از شاهزاده عموماً مثبت بود.
جی آر موهرینگر
کوین وینتر//گتی ایماژ
مورینگر همچنین به قصد واقعی هری برای انتشار فکر کرد یدکی.
او خاطرنشان کرد که «هری با وسعتش قلب دخترم، گریسی را به دست آورد موانا بورس تحصیلی؛ او به او گفت که صحنه مورد علاقه او زمانی است که هیهای، مرغ احمق، خود را در دریا گم کرده است.
او بعداً اضافه کرد: “با نگاهی به گذشته، فکر میکنم من خودخواهانه از این ایده که بتوانم با یک فرد متخصص صحبت کنم، در مورد آن احساس بیپایان صحبت کردن با مادرت استقبال کردم.”
چلسی بهعنوان دستیار سردبیر در HarpersBAZAAR.com، تمام اخبار مشهور را بررسی میکند. او همچنین در مورد جنبش های اجتماعی می نویسد و با فعالانی که مبارزه بر سر حقوق کارگران، عدالت آب و هوا و غیره را رهبری می کنند ارتباط برقرار می کند. آفلاین، او احتمالاً زمان زیادی را صرف TikTok میکند، دوباره Emma (البته نسخه 2020) را تماشا میکند یا یک کرست دیگر میخرد.
منبع
استخر WPA//گتی ایماژ
مورینگر یک جلسه زوم آخر شب با هری را به یاد می آورد تا ویرایش های کتاب را مرور کند. این دو بر سر بخش خاصی از کتاب به بن بست رسیدند که در آن هری در میان آموزش نظامی وحشیانه ای است که تجربه ربوده شدن و شکنجه شدن توسط تروریست ها را شبیه سازی می کند. او را مورد ضرب و شتم قرار می دهند، گرسنگی می کشند، برهنه می کنند، و – در یک نقطه – ربایندگان وانمود کننده به او توهین می کنند، که یکی از آنها “حفاری زشت” به مادر مرحومش، پرنسس دایانا است.
این منبع به اشتراک گذاشت: «او چیزهایی را که برادرش به اشتراک گذاشته است نادیده نمی گیرد. “گرد و غبار باید بنشیند، اما … این منبعی برای فکر بوده است.”
نویسنده افزود که این دو در اندوه مشترک خود برای مادران خود پیوند خوردند. مادر مورینگر اخیراً زمانی که او و هری برای اولین بار ملاقات کردند فوت کرده بود.