افسر سابق حفاظت شخصی او، کن ورف، آن را در کتاب خود بازگو کرده است. نگهبان دایانا: محافظت از شاهزاده خانم در سراسر جهان:
او گفت: «بازی، تنظیم و مطابقت،» در حالی که یک کپی از بازی را در دست گرفت.دیلی میرر حاوی رونوشتی از نوار Camillagate در حالی که ما در اتاق نشیمن او در کاخ کنزینگتون صحبت میکردیم… اما بعداً او به من گفت که واقعاً از برخی اظهارنظرهای پست، به ویژه اشاره شاهزاده به تامپون، شوکه شده است. او مکرراً گفت: “این فقط بیمار است.”
تیم گراهامگتی ایماژ
Tampongate در سال 1989 ضبط شد
Squidgygate با هم یک رویداد متفاوت است، اما این است میکند تا حدودی بر آنچه در آن زمان در فرهنگ تبلوید انگلیس می گذشت روشن کرد. Squidgygate در سال 1992 از کار افتاد و به طرز وحشتناکی شبیه به Tampongate بود، زیرا گفته میشود یک فرد تصادفی “به طور تصادفی” با استفاده از رادیو خود به تماسی بین پرنسس دایانا و دوستش جیمز گیلبی رسیده است. این گفتگو در واقع در اوایل ژانویه 1990 ضبط شده است، اما خورشید آن را در آگوست 1992 منتشر کرد – این حادثه را “Squidgygate” نامید. می پرسی چرا این نام در وحشت؟ چرا که گیلبی دایانا را چندین بار «اسکویجی» و «اسکویج» نامید.
دایانا و چارلز در نوامبر 1992، تنها چند ماه پس از انتشار Squidgygate.
با توجه به اینکه Squidgygate و Tampongate پشت سر هم اتفاق میافتند (همراه با نوار شایعهای دیگر بین شاهزاده اندرو و فرگی)، صحبتهای عمدهای در مورد اینکه آیا خانواده سلطنتی جاسوسی میشدند، وجود داشت. بر اساس لس آنجلس تایمزدر گزارش سال 1993، لرد ریس موگ، یکی از ستونهای تشکیلات بریتانیا، به بیبیسی گفت: «فکر میکنم این سه نوار به این معنی است که در آن مرحله باید نظارت عمدی بر خانواده سلطنتی صورت میگرفت. فکر می کنم باید پرسید که آیا این کار به عنوان بخشی از غربالگری امنیتی انجام شده است یا خیر، و آیا اتفاقی که افتاده این است که خانواده سلطنتی به عنوان بخشی از عملیات MI-5 (سرویس امنیتی) و به نوعی این نوارها ضبط شده است. لو رفتند.»
بله، رونوشت Tampongate وجود دارد
یعنی اندکی قبل از ضبط گفتگوی Squidgygate در اوایل سال 1990. جالب اینجاست که گفته شد این مکالمه “به طور تصادفی” توسط یکی از علاقمندان رادیو آماتور روی یک اسکنر پیدا شده است (همانطور که در تاج فصل 5)، اما تا 17 ژانویه 1993، حدود پنج ماه پس از انتشار Squidgygate، توسط روزنامه ها منتشر نشد.
در همین حال، هاوارد هاجسون، زندگی نامه نویس سلطنتی، در بیوگرافی چارلز گفت (از طریق اکسپرس) که «حتی امروز هم این اپیزود شاهزاده را آزار میدهد» و «او میداند که مردمی که با او یا سلطنت همدل نیستند، در زمان تاجگذاری او و در تمام لحظات مهم زندگیاش آن را به خاطر خواهند آورد. او از شرمساری که برای مادرش ایجاد کرد، عمیقاً شرمنده است و از درد و رنجی که هم برای فرزندان او و هم فرزندان کامیلا ایجاد کرد، عمیقا متاسف است.
اگر در کمین این مقاله هستید، اول از همه سلام و خوش آمدید. دوم از همه، من فقط می توانم فرض کنم شما فقط تماشا کرده اید تاج اپیزود بحث برانگیز Tampongate، بنابراین ابتدا اجازه دهید بگوییم: متاسفم برای آنچه که گوش شما از آن رنج می برد. بدیهی است که سؤالات زیادی وجود دارد که باید پرسیده شود، و اولین بار در لیست این است: آیا Tampongate (همچنین به عنوان Camillagate شناخته می شود) واقعاً اتفاق افتاده است؟ متأسفانه برای همه کسانی که درگیر هستند، پاسخ مثبت است. در اینجا داستان واقعی Tampongate است.
اول، بیایید با Squidgygate صحبت کنیم
ولپ همونطور که بودید.
مهرا بونر Mehera Bonner یک نویسنده مشهور و اخبار سرگرمی است که از براوو و عتیقه جات Roadshow با اشتیاق یکسان لذت می برد، او قبلاً سردبیر سرگرمی Mari Claire بود و بیش از یک دهه فرهنگ پاپ را پوشش می داد.
در اینجا یک قطعه، با حسن نیت ارائه شده است آینه، اما لطفاً از قبل هشدار دهید که نمی توانید این را لغو کنید:
کامیلا: مثل آن برنامه Start The Week است. من نمیتونم هفته رو بدون تو شروع کنم چارلز: من مخزنت را پر میکنم! کامیلا: بله، شما این کار را می کنید. چارلز: آنوقت میتوانی کنار بیایی. کامیلا: پس من خوبم. چارلز: من چطور؟ مشکل اینجاست که من هفته ای چند بار به تو نیاز دارم. کامیلا: مام، من هم همینطور. من تمام هفته به تو نیاز دارم. همیشه. چارلز: اوه خدا. من فقط داخل شلوارت زندگی می کنم یا چیزی. خیلی راحت تر می شد! کامیلا (با خنده): قراره به چی تبدیل بشی، یه جفت قلاب؟ (هر دو می خندند). اوه، شما قرار است به عنوان یک جفت چاقو برگردید. چارلز: یا خدای نکرده تمپکس. فقط شانس من! (می خندد) کامیلا: تو یک احمق تمام عیار هستی! (می خندد) اوه، چه ایده فوق العاده ای. چارلز: شانس من این است که در دستشویی انداخته می شوم و برای همیشه در بالای آن می چرخم و هرگز پایین نمی روم. کامیلا (با خنده): اوه عزیزم! چارلز: تا زمانی که مورد بعدی از راه برسد. کامیلا: اوه، شاید بتوانی به عنوان جعبه برگردی. چارلز: چه نوع جعبه ای؟ کامیلا: یک جعبه تامپاکس، تا بتوانید به راه خود ادامه دهید. چارلز: این درست است. کامیلا: خودت را تکرار می کنی. . . (با خنده). اوه، عزیزم، اوه من فقط تو را می خواهم. چارلز: شما؟ کامیلا: ممم.
ریک ریکرافتگتی ایماژ
و پسرش تام پارکر بولز در مورد فرزندان کامیلا به آنها گفت بار (از طریق اکسپرس) در سال 2014، “یه جورایی به یاد دارم که به کاغذ نگاه نکردم. زیرا، می دانی، عیسی، چیزهایی که همه ما به مردمی که دوستشان داریم گفته ایم. این که تو نمی خواهی تمام دنیا بخوانند.”
به هر حال، ما اینجا هستیم تا در مورد Tampongate، یک دروازه متفاوت صحبت کنیم، اما Squidgygate قطعاً برخی چیزها را در چارچوب قرار می دهد: خانواده سلطنتی ضبط می شد، و مکالمات خصوصی آنها به مطبوعات تبلوید فروخته می شد.