اگر حدس زدید که آن مرد در شب اول مثل یک مومیایی لباس پوشیده است لیسانس به سه مرحله نهایی راه پیدا می کند، پس براوو، زیرا این دقیقاً همان کاری است که جاناتون جانسون توانست انجام دهد. این مدیر خلاق 27 ساله شبیه جرمی بود، زیرا به نظر می رسید در چند هفته گذشته از هیچ چیز بیرون آمده است. با این حال، او متأسفانه هنوز هم کمی عقب تر از برخی دیگر از بچه ها بود که نتوانست تا پایان کار را انجام دهد. و به این ترتیب، در مراسم گل رز دوم، جن، جاناتون را به خانه فرستاد و یک فینال مارکوس/دوین را تنظیم کرد.
همانطور که در سه شنبه شب فاش شد مردان به همه بگویید، بومی کانزاس سیتی در حال رفتن به لیسانس در بهشت… اما هنوز 9 ماه از فیلمبرداری فاصله دارد. پس تا آن زمان چه چیزی در دستور کار است؟ و جاناتون به چه دلیلی اشاره می کند که چرا او و جن تا انتها نرسیدند؟
در اینجا، او درباره دو پسر آخر جن، و خالکوبی طعنه آمیزی که احتمالاً هرگز متوجه دست چپ او نشده اید، صحبت می کند.
زرق و برق: صبر کنید، می توانیم ابتدا در مورد این خالکوبی گل رز روی دست شما صحبت کنیم؟
جاناتون جانسون: منتظرم که مردم مرا برای آن کباب کنند. من چهار سال است که این را دارم. این یک گل رز است. این یک گل رز واقعا مزخرف است، اما یک گل رز است. خالکوبی جمعه سیزدهم بود، جایی که مغازه های خالکوبی گاهی معاملاتی را انجام می دهند که در آن شما یک خالکوبی با قیمت 30 دلار یا چیزی شبیه به آن انجام می دهید.
پس چه چیزی باعث شد که با گل رز بروید؟
بیشتر خالکوبی های من هیچ معنایی ندارند. من آنها را دریافت می کنم زیرا آنها را دوست دارم. و من هرگز ندیده بودم لیسانس قبل از اینکه این خالکوبی گل رز را گرفتم. نه حتی یکبار. بنابراین هیچ (داستان واقعی) وجود ندارد. اما من یکی دارم که برای من یک دنیا معنا دارد. این فرشته یا کروبی است که چشمی سیاه بر آن دارد. نماینده مامان منه او خیلی چیزها را پشت سر گذاشت. او آن را در واقع در روز تولد من با من مطابقت داد. و من یک خالکوبی هری پاتر روی لگنم دارم.
خوب حالا خالکوبی گل رز احتمالا معنای جدیدی پیدا می کند. این تجربه برای شما چگونه بود که به گذشته نگاه می کنید؟
تماشای آن باورنکردنی است. من به روشی که خودم را در تمام طول انجام دادم افتخار می کنم. من نما نساختم من خودم را به گونهای به تصویر نمیکشم که بگویم: «باید بزرگترین مرد اتاق باشم، مردانهترین مرد». بنابراین با تماشای روشی که خودم را در طول آن حمل کردم، واقعاً از تماشای آن مفتخر شدم. و بعد از آن راه که از آن خارج شدم، در گذشته نتوانستم به چنین احساساتی با کسی دست پیدا کنم. این واقعیت که من خیلی سریع از آن آگاه شدم، و جن کسی بود که به من کمک کرد تا به آنجا برسم… تماشای آن شگفتانگیز بود و واقعاً من را بسیار خوشحال کرد.
آیا اکنون درک بهتری دارید که چرا جن گل رز را به شما نداد؟
تماشای (بازگشت آن) به من وضوح زیادی داد. فکر می کنم رابطه ما به طور بالقوه یک فاکتور X را از دست داده بود. با مارکوس، او گفت که عاشق است. با دوین، او گفت که عاشق است. و با ما، ما در این مکان شگفت انگیز هستیم. ما رابطه شگفت انگیزی داریم، عشق زیادی به یکدیگر داریم، و بسیار اهمیت می دهیم، اما فقط چیزی وجود دارد که وجود ندارد. نمی دانم این عمق است یا آن احساس ابدی که ما نداشتیم. بقیه چیزها خیلی درست بود