من می توانم برای خودم گل بخرم
اسمم را روی شن بنویس
ساعت ها با خودم حرف بزنم، آره
چیزهایی بگو که نمی فهمی
من می توانم خودم را به رقصیدن بکشم، آره
من می توانم دست خودم را بگیرم
آره من میتونم بهتر از تو دوستم داشته باشم
ما خوب بودیم، طلا بودیم
نوعی رویا که نمی توان آن را فروخت
ما حق داشتیم تا زمانی که نبودیم
خانه ای ساخت و سوختن آن را تماشا کرد
می توانم مرا بهتر دوست داشته باشم، می توانم بهتر دوستم داشته باشم، عزیزم
می توانم مرا بهتر دوست داشته باشم، می توانم بهتر دوستم داشته باشم، عزیزم
می توانم مرا بهتر دوست داشته باشم، می توانم بهتر دوستم داشته باشم، عزیزم
می توانم مرا بهتر دوست داشته باشم، اوه، من
من می توانم برای خودم گل بخرم
اسمم را روی شن ها بنویس
ساعت ها با خودم حرف بزنم
چیزهایی بگو که نمی فهمی
من می توانم خودم را به رقصیدن بکشم
و من می توانم دست خودم را بگیرم
آره من میتونم بهتر از تو دوستم داشته باشم
به هر حال، متن کامل آهنگ «گلها» (از طریق نابغه) در زیر در صورتی که می خواهید در حمام فریاد بزنید و غیره.
ممم، من نمی خواستم تو را ترک کنم، نمی خواستم دروغ بگویم
شروع کردم به گریه کردن، اما بعد یادم افتاد
اما مردم همچنین به چیزهایی در مورد اشعار پی می برند … مانند این واقعیت که آنها ممکن است اشاره ای به آهنگی باشند که گفته می شود یک بار لیام به مایلی تقدیم کرده است:
آیا می توانم مرا بهتر دوست داشته باشم، می توانم بهتر دوستم داشته باشم، عزیزم (اوه)
می توانم مرا بهتر دوست داشته باشم، من می توانم مرا بهتر دوست داشته باشم، عزیزم (از تو می توانی)
می توانم مرا بهتر دوست داشته باشم، می توانم بهتر دوستم داشته باشم، عزیزم
می توانم مرا بهتر دوست داشته باشم، من