این بدان معنا نیست که زنان – که قربانیان اصلی دگرجنسگرایی و ساختارهای مردسالارانهای بودهاند – حق ندارند تا سطحی از نارضایتی از تجربه مستقیم داشته باشند. اما چیزی که این نمایشهای بدبینانه نارضایتی ما را مشکلساز میکند (و/یا فوقالعاده آزاردهنده) این است که ما همه حرف میزنیم و هیچ کاری نداریم.
همانطور که یاو می گوید، این رویکرد شکست طلبانه “درماندگی آموخته شده ای ایجاد می کند”، در حالی که ما در واقعیت هستیم انجام دادن این قدرت را داریم که تجربه خود را برای بهتر شدن تغییر دهیم. آیا یک شخص مستقیم می تواند *همه* مشکلاتی را که در این منظر جهنمی دگر پدرسالارانه ما وجود دارد برطرف کند؟ بدیهی است که نه. اما ما می توان تجارب دگرجنسگرای بهتری را برای خود ایجاد کنیم – چه به معنای مطالبه بیشتر از شریک زندگیمان، جستوجوی شرکای جدید و روابط بهتر، یا حتی کشف سبکهای مختلف رابطه یا تمایلات جنسی.
همانطور که سرسین تعریف می کند، بدبینی ناهمگون «اجرای» است نه به این معنا که لزوماً صمیمانه نیست، بلکه از این جهت که «به ندرت با کنار گذاشتن واقعی دگرجنس گرایی همراه است».
آنا سرسین در مقالهای در سال 2019 برای The New Inquiry ابداع کرد، بدبینی ناهمگون «شامل عدم وابستگی عملکردی به دگرجنسگرایی است که معمولاً به شکل پشیمانی، خجالت یا ناامیدی از تجربه مستقیم بیان میشود».
اما من فکر میکنم که میتوانیم این مسائل بسیار واقعی را بدون شرمساری در این فرآیند بپذیریم و نقد کنیم. اگر یک چیز وجود دارد زنان انجام ندهید باید انجام دهیم، این امر جنسی ما را سرکوب می کند. ما مقدار زیادی از آن را از، آه، IDK، به معنای واقعی کلمه هر جنبه دیگری از جامعه دریافت می کنیم؟ ما با ساکت کردن و شرمسار کردن خواسته هایمان هیچ لطفی به خود نمی کنیم. تجربه دگرجنس گرایی – با همه ایراداتش – می تواند زیبا باشد، می تواند با سعادت وابسته به عشق شهوانی و رابطه جنسی خوب و میل واقعی و درونی پر شود. و مانند هر جنس از هر نوع بین بزرگسالان رضایتمند از هر جنسیتی، نباید شرم آور باشد. شما مجبور نیستید برای دوست داشتن دیک عذرخواهی کنید.
کایلا کیبه
Kayla Kibbe (او/او) معاون ویراستار جنسیت و روابط در Cosmopolitan است، جایی که او همه چیزهای جنسی، عشق، دوستیابی و روابط را پوشش می دهد.
منبع
ما ممکن است دلیل خوبی برای شکایت از وضعیت استریت ها داشته باشیم، اما ساختن میم ها و جوک های نیم بند و ارسال پیامک به یکدیگر “مردها آشغال هستند” فقط این مشکلات را عادی می کند. این ایده را ترویج می کند که دگرجنس گرایی ذاتا محکوم به فناست و ما نباید به خود زحمت بدهیم که انتظار چیز بهتری داشته باشیم. این نوع نگرش در بهترین حالت مفید نیست، اگر کاملاً خطرناک نباشد، زیرا ممکن است افراد دارای روابط بد یا حتی خشونت آمیز را از انجام اقداماتی برای بهبود وضعیت خود منصرف کند.
کیسی تانر، درمانگر جنسی معتبر و متخصص Lelo، میگوید این منفیگرایی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، از جمله: رنجش و/یا خجالت نسبت به شریک زندگی، خجالت کشیدن (یا ادعای) از رک بودن، الگوهای رفتاری در مورد زوجهای مستقیم که پایبند هستند. به نقشهای جنسیتی سنتی، و حتی فریادهای جذابی مانند «دگرجنسگرایی یک زندان است» یا محبوب همه، «مردها زبالهاند».
همچنین، به عشق خدا، خانم ها، آیا می توانیم دست از شرمندگی در مورد مرد بودن برداریم؟ و ببین، متوجه شدم. شاید اکنون بیش از هر زمان دیگری، در زمانی که حقوق ما نسبت به بدن خودمان به معنای واقعی کلمه سلب شده است، ممکن است طبیعی باشد که زنان نسبت به جذب خود نسبت به مردان احساس طرد یا تحقیر کنند – آن را به عنوان یک نفرین، یک تله ببینند. یا حتی یک تهدید واقعی برای امنیت ما. و البته، می تواند باشد. انکار این امر به معنای نادیده گرفتن درصد خیره کننده زنانی است که به دست شریک جنسی مرد، یا هنگام زایمان، یا به دنبال سقط جنین غیرقانونی، یا از طریق سایر محصولات جانبی غم انگیز دگرجنس گرایی جان خود را از دست می دهند.
من این کار را انجام داده ام، شنیده ام که دوستان این کار را انجام می دهند، و اگر شما یک زن مستقیم هستید، حاضرم شرط ببندم که شما هم نسخه ای از آن را انجام داده اید. همانطور که مشخص است، در واقع یک نام برای آن وجود دارد: بدبینی ناهمگون. و در حالی که تشخیص دادن به عنوان یک بدبین بدبین ممکن است تا حدی عصبانی به نظر برسد، باید قبل از انداختن این نئولوژیسم ساده در بیوگرافی برنامه دوستیابی خود کمی صبر کنید زیرا – هشدار اسپویلر – دقیقاً چیز خوبی نیست.
هترو حالا چی؟
من به عنوان یک عذرخواهی مستقیم، متوجه می شوم که چرا ممکن است به نظر می رسد پیشرو برای ستایش عجیب و غریب به عنوان یک جایگزین سردتر، تکامل یافته تر، یا در غیر این صورت ترجیح داده می شود. اما علاوه بر کالایی کردن عجیب و غریب به عنوان نوعی گرایش (بله، قیاس قبلی من با شلوار جین لاغر مقصر این است – به این میگویند نشان دادن یک نکته)، امتیازی را که هنوز هم به دگرجنسگرایی بسیار وابسته است، نادیده میگیرد. به “اوه، من” فکر کنید آرزو کردن من عجیب و غریب بودم» به عنوان نسخه جنسی لاغرترین دوست شما که از اینکه چاق شدن برایش خیلی سخت است شکایت می کند، یا دوست شما که ثروت نسلی دارد و شغل خویشاوندی دارد که می گوید از شلوغی شما تحسین می کند و در واقع به نوعی آرزو می کند. باید بیشتر مبارزه میکرد.» آی تی به نظر می رسد مثل یک تعارف، اما در واقع فقط نوعی کرخت و ناشنوایی است.
مطمئناً، ممکن است کمتر توسط BS پدرسالار گرفتار شود، اما یاو میگوید: «تجربه عجیب و غریب «همه اش آفتاب و رنگین کمان نیست. در نهایت، تجربه مستقیم ذاتا سمی و معیوب نیست، و تجربه عجیب و غریب خالی و عاری از مسائل نیست. ارائه هر یک به این صورت طیف گسترده و متنوع تمایلات جنسی را به دوتایی خوب و بد تقلیل می دهد که الف) به معنای واقعی کلمه نادرست است و ب) تجربه زیسته آن هویت ها را پاک و اساسی می کند.
بدبینی به شما هم صدمه می زند، BTW
مطمئناً، دگرجنس گرایی ممکن است نوعی آشفتگی باشد – نه منکر آن! اما همانطور که تانر اشاره می کند، بدبینی ناهمگون به همان دلیلی که بدبینی به طور کلی مضر است، یعنی «ناامیدی را دامن می زند».
لیان یاو، مربی غیرتک همسری و بنیانگذار پلی فیلیا، میگوید: «کاهش تجربه عجیب و غریب به چیزی که «بسیار آسانتر» از قرار ملاقات با مردان بدجنس باشد، بهطور باورنکردنی دور از دسترس و ممتاز است. این عبارات بدبینانه حسادت عجیب غریب را نیز بر پایهای قرار میدهد که واقعیت ظریف تجربه زیسته LGBTQ+ را نادیده میگیرد و آن را تا حدی استاندارد غیرممکن از خلوص نگه میدارد.
با این حال، به طور کلی، بدبینی ناهمگون – به ویژه زیرژانری که در عینیت بخشیدن به تجربه عجیب و غریب مقصر است – عمدتاً در حوزه زنان استریت است. به عنوان مثال، احتمالاً کمتر احتمال دارد که تعداد زیادی از افراد مستقیم را پیدا کنید که از اینکه چگونه آرزو میکنند همجنسگرا باشند، شکایت میکنند، زیرا “اگر آنها فقط میتوانستند با مردان قرار ملاقات بگذارند، خیلی راحتتر میشد!”
یاو میگوید: «ما اکنون در جامعهای زندگی میکنیم که میتوانیم آشکارا درباره این چیزها صحبت کنیم. “اگر می خواهید عجیب بودن خود را کشف کنید، می توانید این کار را انجام دهید. اگر می خواهید سبک های دیگر رابطه را کشف کنید، می توانید این کار را انجام دهید. بنابراین اینکه فقط دور هم بنشینید و از صاف بودن شکایت کنید، یک جور رقت انگیز است، TBH.
در میان زنان مستقیم (و زنانی که در روابط نامتقارن هستند) رایج شده است که در مورد تمایلات جنسی ما نیز به این بازی کوچک تحقیر کردن خود بپردازند. ما شکایت می کنیم که مردها آشغال هستند، دگرجنس گرایی یک نفرین است، و شوخی می کنیم که چقدر آسان تر اگر ما عجیب و غریب بودیم و به جای آن فقط می توانستیم با زنان قرار بگذاریم. این چیز جدیدی نیست، واضح است. زنان از مدت ها قبل از آشنایی با مردان شکایت داشتند SATC دخترها شروع کردند به بیرون آمدن از صبحانه. اما از آنجایی که در دهههای اخیر دیده شدن و مقبولیت عجیب و غریب افزایش یافته است، این ناامیدی بیسابقه از تجربه دگرجنسگرایان به شرمندگی نسبت به دگرجنسگرایان تبدیل شده است. هویت خود زنان سترو، بهویژه آنهایی از ما که دوست داریم خود را از نظر جنسی باز فکر کنیم و تا حدی مد روز تکامل یافتهایم، ممکن است مجبور باشیم خودمان را بهخاطر «آدمهای مستقیم خستهکننده» صدا کنیم یا در غیر این صورت از کمبود سیال جنسی خود ابراز تاسف کنیم.
صاف بودن در این سال، سال 2022، می تواند کمی شبیه پوشیدن شلوار جین تنگ باشد. میدانید که گزینههای مد روز بیشتری وجود دارد—شاید حتی برای اندازه، چند مدل گشاد یا گشاد را امتحان کرده باشید. اما در پایان روز، شلوار جین تنگ هنوز احساس میکند که برای شما مناسبتر است، بنابراین هر بار که در جایی ظاهر میشوید که از کمر به پایین شبیه به سال 2015 است، احساس میکنید که نیاز دارید از خودتان عذرخواهی کنید، مانند: «لل، میدانم. من یک هزاره هولناک هستم!» (همچنین ترسید؟ مقایسه تمایلات جنسی با یک روند مد. اما قول می دهم به آن بازگردیم. فقط با من بمانید.)
میزانی که هر کسی می تواند یا باید تمایلات جنسی خود را تغییر دهد یا کنار بگذارد، واضح است که موضوع بحث گسترده و نسبتاً ظریف است. اما ایده اصلی در اینجا این است که ما از بدبینی ناهمگن به عنوان راهی برای فاصله گرفتن اسمی از عناصر مشکل سازتر دگرجنس گرایی استفاده می کنیم بدون اینکه واقعاً کاری برای حل آن مشکلات انجام دهیم، در عین حال امتیاز مستقیم را نادیده می گیریم و تجربه عجیب و غریب را بیش از حد ساده می کنیم با ترسیم آن به عنوان چیزی که “آسان تر” یا “خنک تر” خواهد بود.
به عبارت دیگر، این ایش تقلیل دهنده و آزار دهنده است!
واضح است که زنان تنها بدبین نیستند. در حالی که بدبینی ناهمگون به طور کلی سرزنش وضعیت ظاهراً افتضاح دگرجنس گرایی را به گردن مردان ستیر می اندازد، آن مردان ستبر، اشکال بدبینی خود را – که گاهی اوقات بسیار خطرناک تر است، اگر نه کاملاً خشونت آمیز – دارند، از بدبینی “توپ و زنجیر قدیمی” گرفته تا فرهنگ تحریک کننده دارند. همانطور که تانر اشاره میکند، حتی افراد دگرباش نیز میتوانند از طریق «معانهسازی زوجهای مستقیم» که آنها را ذاتاً «کمتر تکاملیافته» یا صرفاً خستهکننده نشان میدهد، به فرهنگ بدبینگرایی کمک کنند.