آیا می توانم شخصی را در رسانه های اجتماعی در آرامش مسدود کنم؟

متوجه شدم، دانستن اینکه کسی مطلقاً نمی‌خواهد با شما کاری نداشته باشد، خیلی احساس خوشایندی نیست. من آن طرف بوده ام! نه، وقتی دوست پسر سابق دبیرستانی‌ام که من آن را عشق زندگی‌ام می‌دانستم، احساس خوبی نداشتم، به‌ویژه زمانی که جدایی به هیچ وجه بد هم نبود، مرا از تمام ارتباطات اجتماعی‌اش اخراج کرد. در واقع گیج کننده بود و من تا حدودی احساس کردم به من خیانت شده است. ولی! فهمیدم. و در هر صورت، من از او این کار را متشکر بودم، زیرا نمی توانستم تحمل کنم که او بدون من یک زندگی عادی داشته باشد، چه ویدیویی از او و پسرانش در حال شلیک گلوله آبجو در خانه ای تصادفی در وسط شهر. در هیچ کجای کالیفرنیا یا اگر این یک عکس جالب از شام استیک او بود، زیرا “اول باید تلفن بخورد.” شاید سر او هم همین جا بود، اما من هرگز نخواهم دانست – و پذیرفتم که نیازی به دانستن آن نداشتم.

پس به من بگو چرا برخی از مردم اینجا سعی می کنند بگویند مسدود کردن این انسان های سمی اشتباه است؟ گروهی از دوستانم وقتی کسی را مسدود می‌کنم به این دلیل که «بیشتر به نظر می‌رسد» و «به نظر تلخ» می‌آید، من را به دلیل «اضافی» و «دراماتیک» بودن صدا می‌زنند. ممکن است همه آن چیزها باشد. اما اگر سابق کنترل کننده دوست من فکر می کند که من یک احمق هستم که او را در لیست بلاک هایم انداخته ام، همینطور باشد. برام مهم نیست چیزی که من انجام دادن اهمیت دادن؟ من و ذهنم

در حالی که تعریف من از خودمراقبتی قبلاً شامل یک پیمانه بستنی قهوه Häagen-Daz و هیچ رشته ای ضمیمه نشده است در تکرار، من اکنون مسدود کردن افراد در رسانه های اجتماعی را بهترین هدیه ای می دانم که می توانم به خودم بدهم. چون، رک و پوست کنده، نه، من نمی‌خواهم سلفی آن یکی از بهترین دوست‌های سابق را ببینم که در وسط سالن خوابگاهم مرا تحقیر کرد، همه این‌ها به این دلیل است که من احساساتی را نسبت به علاقه معصومانه‌اش جلب کردم. و من ترجیح می‌دهم به آن مرد-فرزند 22 ساله‌ای که چند ماه با او در ارتباط بودم، دسترسی نداشته باشم و بارها به من گفت که “آدم بهتری” است اما بعد جوجه اصلی‌اش را آورد. به جشن تولد 25 سالگی ام (که نمی دانست من کی هستم، btw) و با دوست مشترکمان رابطه جنسی برقرار کردم. یا آن یک میکرو اینفلوئنسر تصادفی زیبا که عکس‌هایش را که موقعیت سابق من همیشه دوست دارد – به معنای واقعی کلمه هرگز به من ظلم نکرده و نمی‌داند من وجود دارم – اما باعث می‌شود ظاهر فیزیکی و اعتماد به نفسم را زیر سوال ببرم.

علاوه بر این، من نمی خواهم آنها به moi دسترسی داشته باشند. آن مرد-کودک 22 ساله ای که مرا شبح کرد، لیاقت این را ندارد که نگاهی از درون به زندگی روزمره من بیاندازد، در حالی که تنها کاری که او انجام می دهد این است که پریشانی و ناراحتی را به فضای من وارد کند. این معادل رسانه‌های اجتماعی است که کسی از روی زمین افتاد و من بگویم: “خوب رهایی بخش.”

این ناامید کننده است که هر بار از هنر مسدود کردن دفاع کنید. واقعاً جز من نباید برای هیچ کس دیگری مهم باشد. و اجازه دهید فقط این واقعیت مهم را بیان کنم: انتخاب اشتباه نیست من حتی اگر به معنای اتخاذ ابتکاراتی باشد که ممکن است از نظر اجتماعی قابل قبول نباشد. مطمئنا، ممکن است مانند یک عمل کوچک به نظر برسد. من فکر می‌کنم قضاوتی که برخی در مورد آن دارند به این دلیل است که ترجیح می‌دهند در مورد افرادی که ممکن است در گذشته به آنها ظلم کرده‌اند فکری نکنند. اما شاید لازم باشد این تفکر را تغییر دهیم: بلاک کردن به اندازه فردی که مسدود شده است مربوط نمی شود. تو نیستی منم! این سلامت روان من است.

لحظه ای که من یک قطعه داستان از آن میکرو اینفلوئنسر را می بینم که نمی داند وجود من وجود دارد و لحظه ای اتصال کوتاه / با عصبانیت بی مورد به جوش می آید، زمانی است که می دانم آنها (و هر کس دیگری که این احساس را در من ایجاد می کند) باید چکمه را دریافت کند. .

دستیار ویرایشگر خرید

و نه، به سادگی بی صدا کردن یکسان نیست. TBH، نادیده گرفتن برای کسانی که از فولاد ساخته شده اند ساخته شده است. من قدرت این را ندارم که محتوای این شخصیت های سمی را از فیدهایم پنهان کنم یا حتی آنها را لغو دنبال کنم به این امید که دیگر هرگز نام آنها را در نوار جستجوی خود تایپ نکنم. برای من کافی نیست. برای سلامت روانم کافی نیست. شیاطین درونی من به من می گویند که باید نام حیوانات خانگی سابق دبیرستانم یا همه چیز را در مورد هتلی بدانم که یکی از پسرهایی که پس از نزدیک به شش ماه دوستی مرا شبح کرده بود در آن سلفی آینه ای تشنه سالن بدنسازی یا هر چیز دیگری که بتوانم از من جدا کنم برچسب زده است. استوری های اینستاگرام هم اتاقی سابق (او بدون اطلاع من از آپارتمان دو خوابه ما نقل مکان کرد و برخی از وسایلم را گرفت).

در مواقعی که فکر می‌کردم کاملاً درک آن را از دست داده‌ام، مسدود کردن قدرتم را به من بازگردانده است. و هیچ کس نمی تواند من را برای انجام آن احساس بد کند! آن گروه از دخترانی که مرا در دانشگاه به خاطر پسری که می ترسیدم اتاق خوابگاهم را بسوزاند طرد کردند؟ اون قلدر مدرسه ابتدایی که ناگهان می خواهد الان دوست من شود؟ همه شما در زندان بلوک من هستید. و بگذارید به شما بگویم، هیچ چیز مرا خوشحال نمی کند.





منبع